آرزو

چه حسی به آدم دست میده جز بیزاری وقتی تو پائین باشی و یکی اون بالا ،درست جایی که تا ۴ساعت قبلش تو اونجا بودی و تازه تهدید به توهین بشی...!؟ 

تازه اون موقعست که متوجه حماقتهایی که کردی و بیخودی خودت رو برای هیچ کوچیک کردی و ارزش خودت رو  به خصوص تو این ماههای پایانی بردی زیر سوال، میشی... 

اون موقعست که یهو به خودت میای و میبینی بتی که برا خودت ساخته بودی این همه سال، اصلا بت نبوده و تمام تصورات قشنگی که  راجع به صداقت و ...ی بتت داشتی ، توهمی بیش نبوده... 

اذیت کننده بود ولی بسیار لازم.الان دیگه خوشحالم... 

این حرفارو ولش کنیم اصلا  نمی دونم چرا مطرحش کردم!دیگه مهم نیست ...

مهم اینه که  

خدا جووونم،امشب شب آرزوهاست... 

منو که یادت نرفته؟؟؟ 

حرفامو بهت زدم و خودت میدونی چی ازت میخوام. 

فقط خواستم یه یادآوری کوچیکی کرده باشم... 

امیدوارم آرزوهای همه برآورده بشه... 

 

آمین...

نظرات 1 + ارسال نظر
قایق آبی جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:55 ق.ظ http://Www.blueboat.blogsky.com

امیدوارم آرزوت بر آورده بشه اگه هم خدا صلاح دونست آرزوی منم بر آورده کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد