بریدم... 

دیگه هیچ جوره نمیکشم...

بازم بارون...

امروز آسمون یجوریشه. 

هم دلش میخواد بباره و هم از تابستون خجالت میکشه... 

درست مثل دل من ... 

چند ساله این موقع ها کلی شور و ذوق دارم.سالهای قبل همش درتکاپوی چیدن نقشه واسه  سورپرایز کردن یک دوست بودم و یجورایی یکم موفق میشدم ولی امسال فقط  حسشو دارم ولی کاری از دستم بر نمیاد... 

دوست دارم خوشحال باشه اون روز.آخه من درد بی برنامگی و انتظار توی اون روز خاص رو خودم کشیدم و میدونم چقدر بده... 

ای آسمون بیا تکلیف خودت و دل منو واسه امروز مشخص کن یا ببارید و خودتونو راحت کنید و یا آروم باشید و بی خیال همه چی...