همه چی آرومه...

خوب شبی بود شب 11 فروردینم.مثل همون سالها پر از عشق.

نمی دونستم اینقدر آدم مزخرفی بودمّ،هستم... 

آدمای دور و بر دمشون گرم که خوب حالی به رابطه قشنگ و کثافتم دادند.

همه راست میگن ،اونی که دروغ میگه منم.

همه همون آدمایی هستند که باعث خیلی اتفاقها شدند و حالا خوشحالند. 

منم خوشحالم... 

همه جوره تحقیرم کردن و شدم واسه اینکه رها شم. 

دنبال چی هستم؟ که به چی و واسه چی برسم؟  

الان دیگه خوشبختم. 

آدما، خوشبختیم رو ببینید و حسرت بخورید... 

خدا جون دم تو هم گرم... 

صحنه ها رو خوب برام بازسازی کردی. 

کلا یکسالی هست که داری همینجوری بهم حال میدی ها ،حواست هست؟؟؟ 

این روزا هم مثل سال تحویل پارسال،مثل تولدم،مثل مثلا روز عشق و...  

راستی وجدانم رو کی میخوای آگاه کنی واسه بدی ها و کارهای زشتی که کردم مثل شیطنتهای دوران کودکی...؟ 

آخه زیادی داره بهم خوش میگذره باید حواسم رو جمع کنم. 

راستی خدا،عشق و دوست داشتن چیه ؟چه کشکی چه دوغی ؟اینا مال توی قصه هاست.مگه نه؟ 

زندگی همش دروغه مگه نه؟ 

فقط باید خوش گذروند دیگه مگه نه؟ 

حواست به آدمای دیگه هم هست دیگه نه یا اینکه فقط متوجه منه همش؟ 

میدونی کدوم آدما رو میگم که؟همونا که دلسوزن و راست میگن و مثل من دروغگو نیستنا اونا رو میگم. 

من اینقدر آدم پیچیده ای هستم که آدما واسه شناختم سالها باید وقت بزارند و تازه آخرشم جور دیگه میشناسنم.خیلی بهتر از خود واقعیم.

 

اینا همه توهمههه.آخه این چه موجودی بود که خلق کردی؟پر از دروغ و تظاهر.پسر باز.قاتل.یک دختر لوس و ننر که عرضه هیچی نداره و  هرچی خواسته با کله شقیش بدست آورده. 

خداییش خودت حال میکنی با این خلقتت ها!!! 

میگم تو که این همه خوبی دادی خوب به من صبر و تحملم میدادی دیگه؟ 

میدونی حس سماجت و سیریش شدن و کلافه کردن خودم رو هم اذیت میکنه دیگه...  

... 

خلاصه اینکه...  

همه دارند خوش میگذرونند. 

همه چی آرومه... 

منم خوشحالم.. 

همه چی آرومه...

همه چی آرومه... 

 همه چی آرومه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد