یک موقع آرزوی باریدن چنین بارونی رو داشتم...
ولی الان...
تا حالا عاشق شدی؟
تو چی فکر میکنی؟!؟
نه نمی خوام عاشق باشم...
دارم رها میشم...
عشق...
عشق...
عشق...
چه کلمه نا ملموسی...
((لیلی، من از تو هیچ زیانی ندیده ام.زیرا که تو چکیده ای از خاطر منی.زیرا که من ز خویش تو را آفریده ام...)) سپانلو
:)