خداحافظی

خیلی دلم میخواست منم حرفای دلم رو میزدم ولی نزدن حرفها و نگهداشتنشون تو دل وقتی قراره هیچ تاثیری نداشته باشه ،بهتر و قشنگتره. 

 رابطه ای که  بخواد تموم بشه میشه دیگه تلاش تو برای نگه داشتنش مثل دست وپا زدن توی باتلاق می مونه .  

برای شروع باید از همه چیزهایی که تورو به اون رابطه وابسته می کنه دل بکنی. این وبلاگ یکی از دلخوشی ها و وابستگی های من توی رابطم بوده تا الان. هروقت دلم گرفته بود میومدم اینجا و حرفهام رو میزدم.  

همه این حرفها واسه این بود که بگم با همه علاقه ای که به وبلاگم دارم، باید با اینجا هم خدا حافظی کنم. 

به عنوان حرف آخر، از خدا میخوام منو به اون درجه از خودخواهی نرسونه که آدمها برام ارزشی نداشته باشند.

 

بدرود

 

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:48 ب.ظ

راستش وبلاگ عین ناموسه....
نباید ولش کرد...
جایی که مال درد و دله.. جای مقدسیه...
نگهش دار...
آدمها همه تنهان... و هیچ چیزی ندارن جز وبلاگ شخصی یا نهایتش پیج فیس بوک!
آدم با بلاگش تریپ نمیکنه که...

سارا چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:06 ق.ظ http://www.8751.blogfa.com

یک نخ سیگار برداشت ، توتونش رو خالی کرد ، حشیش بار زد و نشست پای

تلویزیون. کانال ها رو عوض کرد . در یکی از کانال های تلویزیون ، پدرش که یک

روانشناس بود ، داشت در مورد " نقش خانواده درپیشگیری از اعتیاد فرزندان "

صحبت می کرد !

داش آکل پنج‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:01 ب.ظ http://dashakol.blogsky.com/

فکر کنم بد موقعی به اینجا رسیدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد