وقتی...

وقتی ارزش تمام کارها و محبتهایی که با جون و دل انجام دادی میره زیر سوال... 

 

وقتی بعد از سالها هنوز شناخته نشدی... 

 

وقتی بعد از گذشت این همه سال به خاطر انجام یکی از مثلا محبتهای زیر سوال رفته شده ات  

 

تازه طرفت به فکر میوفته که نکنه اشتباه کرده... 

 

وقتی بارها می شنوی که تو باید به زندگیت برسی... 

 

وقتی بعد از دیدنه کلی نامهربونی و با توجه به خواسته نشدنت توسط طرف مقابل میذاری و  

  

میری...  

 

وقتی شنیدنه یک سری حرفها برات خیلی سنگینه و گرون تموم میشه... 

 

وقتی تمام سختیهایی که تحمل کردی با بی انصافی و یک مقایسه نا عادلانه فراموش میشه... 

 

وقتی حریمها به بدترین شکلش و با بدترین حرفها شکسته میشه... 

 

وقتی  روز تولدت فراموش میشی... 

 

 

 و 

 

 وقتی احساس کردی که یکی دنبال جور کردنه بهانه هاست... 

 

 

 

فکر کردن به خاطرات و زمانهای خوش گذشته و افسوس و حسرت خوردن کاملا اشتباست.

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
آرمین پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 06:49 ب.ظ http://freefoxs.blogsky.com

سلام دوست خوبم ممنون خیلی قشنگ بود همینطورم باقی مطالبت زیبا بود.

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:02 ب.ظ http://rue.blogsky.com

آره وقتی ...وقتی...وقتی...
سلام
ممنون که بعد از مدتها سر زدی
دلم گرفت چرا باید اینطوری باشه...؟؟
غمهات کوتاه
دلت شاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد